زرتشت دینی است که از قلمرو اورال جنوبی در به اصطلاح Vars سرچشمه گرفته است ، جایی که هندو-اروپایی های آینده فلز را "پخته" می کنند. ویژگیهای بارز این دین عبارت بودند از: اندیشه مبارزه در جهان دو اصل خیر و شر ، ادای احترام به آتش ، محکومیت قربانی های خون جمعی ، ممنوعیت دفن اجساد (به حیوانات داده شد تا بخورند). زرتشت با آموزه هایی در مورد پایان جهان ، در مورد زندگی پس از مرگ ، در مورد قیام مردگان ، در مورد نجات دهنده آینده متولد شده از یک باکره و آخرین قضاوت ، که بر ودیسم – برهمانیسم – هندوئیسم ، بوداییسم ، یهودیت ، مسیحیت و اسلام تأثیر گذاشت ، مشخص می شود.
همه ادیان راهی برای پاسخ به تمام سوالات وجود در یک زمان هستند-با کمک یک شخصیت خیالی خدا ، که به معنای محیط ، رودخانه ها ، آسمان ، دنیای گیاهان و حیوانات و پس از آن کشیش انسان-خود هیپنوتیزم است. همانطور که کارل مارکس اشاره کرد ، ادیان یک داروی معنوی هستند که توسط طبقات حاکم برای حفظ قدرت خود استفاده می شود. "بیچارگی مذهبی در عین حال بیان بیچارگی واقعی و اعتراض به این بیچارگی واقعی است. دین آه یک موجود مظلوم است ، قلب یک جهان بی قلب ، همان طور که روح دستورات بی روح است. دین تریاک مردم است. مارکس از این عبارت در مقدمه کار "نقد فلسفه حقوق هگل" استفاده کرد که در سال 1843 نوشته شده و در سال 1844 در "سالنامه آلمانی-فرانسیسی"منتشر شده است.
آفرینش این دین توسط سنت به پیامبر زرتشت نسبت داده می شود که نام آن توسط نویسندگان یونان باستان به عنوان "زرتشت" (از این رو نام دین) منتقل شده است.
چنین اطلاعاتی وجود دارد. زرتشت سی ساله برای تهیه هوما به ساحل رودخانه رفت (یک نوشیدنی الکلی ، هوما از مذهب هندو-ایرانی سرچشمه می گیرد و آنالوگ سوما ویدک است). این رودخانه Aevatak نامیده می شد ، یعنی "به تنهایی جریان دارد" (از زبان باستانی Avestan). ظاهرا سواحل آن خلوت شده بود و نگاه بی فروتنی هیچ کس نمی توانست در خلوت صالحان و تجلی سرنوشت ساز او دخالت کند.
در ساحل Zarathustra از ساحل دور شد ، به جایی که آب شفاف ترین بود… در بسیاری از ادیان و اسطوره ها ، ایده های بینش بزرگ با آب همراه است.
…و ناگهان ، در آب ایستاده ، زرتشت ، به تعجب او ، مردی را دید که در این مکان بیگانه به او نزدیک می شد.
غریبه عجیب به نظر می رسید: ظاهر باشکوه او به عنوان یک آسمانی به او خیانت کرد. او به طور غیرمعمولی بلند بود (سه نیزه بلند) ، زیبا و درخشان.
این خود مانای جعبه ای بود-یک فکر خوب-یکی از قدیسان جاودانه. و او زرتشت صالح را به بقیه آمش سپنتا هدایت کرد. نور از آنها به گونه ای بود که یک فرد "سایه خود را بر روی زمین نمی دید."یا شاید این رویداد در ظهر برگزار شد و خورشید در اوج خود بود؟
این سینکلیت توسط خود اهورا مزدا رهبری می شد. با این حال ، به فانی اجازه داده شد که بنشیند: یک مکان از قبل برای او آماده شده بود. و Zarathustra شروع به پرسیدن در مورد مهمترین چیزها کرد-نه دیگر از مردم، بلکه از خود خالق:
اهورا مزدا پرسید
اسپیتاما زاراتوسترا:
به من بگو ، روح القدس,
خالق زندگی جسمانی,
از کلام مقدس چه خبر ؟
و قدرتمندترین,
و پیروز ترین,
و مهربان ترین,
چه چیزی موثرتر است ؟
و روح القدس بسیاری از نام های او را به او نشان داد: مشکوک ، مطلوب ، قدرتمند ، حقیقت ، همه چیز شامل خوبی ، عقل و معقول ، آموزش و دانشمند ، تقدس و قدیس ، قوی ترین ، بدون سوء نیت ، پیروز ، همه ذوب و همه بین ، شفا دهنده ، خالق ، حامی ، نگهبان…
در نسخه نهایی Avesta 72 نام وجود دارد-به همان اندازه که فصل هایی در یاسنا" و موضوعات در کمربند آیینی kusti (لباس آیینی) وجود دارد.
و در عین حال ، اهورا مزدا به Zarathustra گفت که تعداد زیادی از خدایان و خدایان وجود ندارد: همه چیز خوب روی زمین از یک نفر می آید و همه چیز بد از روح شر می آید. اهورا مزدا و آنگرو ماینو انتخاب خود را انجام داده اند و اکنون همه باید آن را نیز انجام دهند…
عدالت برای خودش روح القدس را انتخاب کرده که لباسش آسمان است. پس از این افشاگری ، خود آغاز شد. برای اینکه زرتشت واقعا به یک پیامبر بزرگ تبدیل شود ، او باید از طریق آزمایش های وحشتناک و غیرقابل تحمل برای یک بدن و ذهن ساده انسان عبور کند. اما سه گانه بزرگ احکام ، که به مبتدی گفته شد ، "افکار خوب – کلمات خوب – اعمال خوب" ، به زاراتوستا کمک کرد تا آسیب نبیند.
ابتدا او مجبور شد از شعله های خشمگین عبور کند – و آتش ساراتوسترا را نسوزاند. بعدش يه کاسه فلز ذوب شده روي سينه اش ريخته شد اما به اون هم صدمه نزده هنگامی که فلز سرد و یخ زد ، Zarathustra شمشیر را در دستان خود گرفت و آن را به Amesha Spenta ارائه داد.